ابنبات چوبی!!!!!!!
عزیز من ،
برادر من ،
داداش من ،
بی شعوری که آبنبات چوبی می سازی وسطش آدامس نمیذاری
با شمااااا هستممم 45 ساعته لیس زدم این لعنتی رو به عشق اون آدامسه !
آدامس نبود وسطش این درسته ؟
آدمی تو ؟
یعنی امشب سرتو راحت میذاری زمین میخابـــــــی ؟
&&&&&&&&&&&&&&
زنگ زده به موبایلم میگه ببخشید منزل اقای احمدی؟؟
!!!!گفتم نه اینجا اداره است!!!
ارسطو قدری نگریست و گفت :
نـــه! نـامـوســاً کجای قیافه ی من به لقمان می خوره اسکول !؟...
##########
تو اتاقم نشسته بودم کارامو انجام می دادم یهو خواهرزاده کوچولوم در
اتاقو باز کرد خیلی هم استرس داشت گفت واااااااااااااای ببخشید فکر کردم
اینجا دسشوییه!!
در اتاقو بست…
چند شب پیش یکی از فامیلامون اومده بودن خونمون یه دختر سه ساله بامزه داشتن.
دختره همش زل زده بود به من ول نمیکرد منم اومدم بخندونمش خودمو شکل موش کردم…یهو گفت وااا چرا خل و
چل بازی در میاری؟؟؟ از اولشم گفتم مثل دیوونه
ها هستیا
کریسمس مبارک!!!!!!!!!♥♥♥♥
کریسمس 
مباریکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
برین ادامه مطلب از کریسمس درشهرپاریس عکس گذاشتم چون خودم ارزوداشتم 
اونجاباشمممممممممم
*&^%$#@
تلویزیون بچهه رو نشون داد حافظ کل قرآن بود.
بابام گفت یاد بگیر نصف توئه.
یهو باباشم نشون دادن که اونم حافظ کل قرآن بود
بابام کانالو عوض کرد 
میگن تو جهنم یه جایی هست
حالا خودتون میرید میبینید !
داداشم یه گوشه خونه لاتی نشسته بود
همه بهش خندیدیم
بعد پسر داییم بهش میگه بیا از دور خودتو ببین خیلی خنده دار شدی !
دیشب جلو آینه به خودم گفتم:
امیر! تو باید زندگی جدیدی رو شروع کنی ...
که خب چون امیر نیستم شروع نکردم!!
دختره بهم زنگ زده جای اینکه من بگم شما اون میگه شما!
منم در عین ناباوری گفتم ببخشید اشتباه برداشتم
خداحافظ
دیشب یه دزد اومد خونمون، دنبال پول می‌گشت.
هیچی دیگه ، خلاصه منم بیدار شدم از تخت اومدم بیرون با هم دنبالش گشتیم .